به گزارش مشرق، ماجرا از ۲۰ فروردین امسال از وقتی کلید خورد که در یکی از کوچه پس کوچههای جنوب پایتخت ۲ پسر شرور با تهدید چاقو از ۳ پسر جوان خفتگیری کردند. اما غائله به همین جا ختم نشد چون عارف، امیر و کریم به هم قول داده بودند تا شاخ این ۲ زورگیر را بشکنند.
اینکه آن دو خفتگیر توانسته بودند گوشی و اموالشان را بدزدند برایشان گران تمام شده بود برای همین هر طوری بود به قول امیر که معروف به تانک است، وجب به وجب تهران را گشتند تا سرانجام توانستند همولایتیهای خودشان را که در حومه شهریار زندگی میکردند پیدا کنند.
قرار بود برای قدرتنمایی هم که شده درس عبرتآموزی به نعیم و حمید بدهند.
کشف جسد در بیمارستان شهریار
سرهنگ فضلالله سواریپور رئیس پلیس غرب استان تهران درباره این پرونده گفت: ۲۲ اردیبهشت امسال مرگ مشکوک پسر ۲۲ سالهای در یکی از بیمارستانهای شهریار به پلیس اعلام شد.
درحالی که تیمی از کارآگاهان جنایی شهریار راهی بیمارستان بودند خیلی زود بازپرس کشیک قتل در بیمارستان حضور یافت و در نخستین گام دستور داد جسد پسر جوان به پزشکی قانونی منتقل شود.
آثار جراحت روی جسد نشان میداد که وی بر اثر اصابت چاقو کشته شده است.
کارآگاهان برای شروع تحقیقات ابتدا هویت پسر جوان را که از اتباع افغان بود توانستند توسط صاحبکارش که یک باغدار در حومه شهریار است شناسایی کنند.
معمای پسر گوشبریده در بیمارستان
با مشخص شدن هویت مقتول، کارآگاهان با معمای پیچیدهای روبهرو شدند در حالی که آنها برای کشف این معما تحقیقات خود را شروع کرده بودند در تحقیقات میدانی در بیمارستان دریافتند که پسر جوانی همزمان با انتقال مقتول به بیمارستان در بخش دیگری بستری شده که یکی از دوستان او است.
این پسر جوان که نعیم نام دارد و گوش او نیز بریده شده بود توانست سرنخهای مهمی را برای کشف راز این جنایت پیش روی پلیس قرار دهد و مأموران با جمعآوری اطلاعات بیشتر توانستند رد پای قاتلان فراری را کشف کنند.
شناسایی مخفیگاه متهمان در جنوب پایتخت
با شناسایی مخفیگاه ۳ متهم فراری که در محلهای در حوالی شوش زندگی میکردند کارآگاهان توانستند در یک عملیات غافلگیرانه آنها را دستگیر کنند.
عارف و امیر و کریم که بین ۲۴ تا ۲۵سال سن دارند به اداره مبارزه با جرایم جنایی آگاهی غرب استان تهران منتقل شدند و پس از بازجویی به جنایت خود اعتراف کردند.
انگیزه متهمان چه بود؟
۳ متهم جوان در اظهارات خود مدعی شدند که وقتی در تهران بودند از سوی مقتول و دوستش مورد زورگیری قرار گرفتند تا اینکه پس از مدتی وقتی محل زندگی آنها را شناسایی کردهاند تصمیم گرفتهاند آنها را گوشمالی دهند تا دیگر این کار را نکنند.
گوش بریدیم تا قدرتنمایی کنیم
وقتی به سراغشان رفتیم با هم درگیر شدیم ضربهای چاقو به حمید زدیم اما قصدمان کشتن او نبود و وقتی ازآنجا فرار کردیم او زنده بود بعد به سراغ دوستش رفتیم که در نزدیکی آنجا بود گوشش را بریدیم بعد عکس گوش بریده شده را برای اینکه زورمان را نشان دهیم در پیج استوری خود گذاشتیم....
دستگیری قبل از خروج از کشور
سه متهم پس از دستگیری مدعی شدند که وقتی متوجه شدند یکی از زخمیها فوت شده تصمیم گرفتند کارهایشان را برای خروج از کشور انجام داده تا به ولایت خود برگردند که ناگهان توسط پلیس در خانه مجردیشان در تهران بازداشت شدند.
دیدگاه کارشناسی
فتانه ورمزیار مشاور و روانشناس ارشد بالینی
گرچه در لحظات ابتدایی پس از انتقام، حس موفقیت و آرامش به ما دست میدهد، اما دانشمندان روانشناس دریافتهاند که این عمل به جای آنکه حس خصومت و دشمنی را در شخص کاهش دهد، کینه و دلخوری او را همچنان در وجودش باقی خواهد گذاشت. تلافی کردن به جای آنکه آرامش خاطر را به همراه بیاورد، تنها به دایره باطلی از انتقام گرفتن، دامن میزند. یکی از فیلسوفان در مورد انتقام گفته است: آن کس که به انتقام فکر میکند، در واقع زخمی را که به مرور خوب میشود تازه نگاه میدارد. انتقام باعث میشود تا زخمهای کهنه سر باز کرده و وخیمتر شوند. حتی اگر طرف را تنبیه هم کنیم، گویی در واقع خودمان را تنبیه کردهایم، زیرا هنوز زخممان التیام پیدا نکرده است.
اولین قربانی کینهورزی و انتقامگیری، دارنده آن است. تا وقتی که این عارضه روحی در او وجود دارد، از لذت آرامش محروم است. به نظر میرسد که از حیث روانشناختی، تلافی نمودن و مقابله به مثل کردن، ناشی از کمظرفیتی و شتابزدگی است. به تعبیر امیرالمؤمنین علی(ع) شتاب ورزیدن برای انتقام، شیوه افراد فرومایه و پست میباشد. گویی درون شخص، پردهای ضخیم از نفرت و کینه و دشمنی پدید آمده است که با انتقام گرفتن روان خویش را از آفت فوق تخلیه مینماید، غافل از اینکه در وجود او زشتترین عیبها نهفته است. (غررالحکم، ج ۲، ص ۵۱۹ و ۵۲۰) دراین پرونده هم سه جوان شرور با همان طبیعت شرورانه در صدد انتقامی هستند که سرانجام سرنوشت خود را دچار تباهی کردند؛ اشتباهی که بسیاری از افراد در خانواده و در جامعه دچار آن هستند که متأسفانه آثار زیانباری را به دنبال دارد.